4- دلایل حذف حضرت حاج قاسم سلیمانی

بسم الله القاصم الجبارین

تحلیل آخرالزمانی(دلایل حذف حضرت حاج قاسم سلیمانی)

مدار 33 درجه / روز 13 -

رائفی پور در سخنرانی هایش بارها اشاره کرده است  که کلونی "ماسون - یهود" به شدت نماد گرا هستند:       
آنها آبراهام لیکلن را روی صندلی شماره 13 سالن تئاتر "فورد" مورد هدف قرار دادند!          
J.F.K علیرغم اینکه در موقعیتهای دیگری برای ترور در دسترس بود، اما آنها آنقدر صبر کردند تا وی را به کانزاس سیتی کشانیده و در موقعیت مدار 33 درجه به قتل برسانند!     

عملیات ناکام و شکست خورده "پنجه عقاب" که برای ازاد سازی گروگانهای آمریکایی در ایران انجام شد، موقعیت مکانیش برای شروع در داخل خاک ایران روی مدار 33 درجه(صحرای طبس) قرار داشت!
جنگ 33 روزه لبنان که بنا برادعای رائفی عملاً در روز سی ودوم پایان یافته بود، تعمداً توسط صهیونیست ها 1+ روز دیگر مشمول تاخیر گردید تا در روز سی وسوم خاتمه یابد!
بنابرین می بینیم که آنها نه درموارد بسیار عادی و پیش پا افتاده، بلکه در موارد خاص و فوق العاده، حذف خطرناک ترین دشمنانشان و انجام حساس ترین پروژهای نظامی جاسوسی شان را با اعداد 33 و 13 متبرک کرده و مرتبط می گردانند!         
 اما مهمترین نکته موجود و قابل توجه در این بحث اینست که "ماسون – یهود" یا بنا بر سفارشات و مشاوره ای شخص ابلیس در عملیاتهای شرورانه شان بر13 و 33 تاکید دارند و یا برپایه یک دانش خود یافته پی برده اند که این اعداد و ارقام(33 و 13) درجهت انجام شرارت برای آنها خوش یمن و مبارک است و با احتمال بسیار بالایی پروژهای شیطانیشان را منتج به نتیجه می گرداند.           
و نهایتاً قاسم سلیمانی نیز در حالیکه بارها و بارها امکان حذف او وجود داشت اما نهایتاً زمان و مکان ترور او با اعداد 33و 13 پیوند خورد که این خود گواهیست بر این مدعا.(روز 13 دیماه و روی مدار 33 درجه)
اما آنچه که مهم است، این نکته است که آنها نه هردشمنی را بلکه سرسخت ترین دشمنانشان را با توسل به این جادو به قتل می رسانند، دشمنانی که برای آنها مثال چوب لای چرخ هستند!     

حاج قاسم چوب لای چرخ پروژه آخرالزمانی ابلیس - یهود      
اما سوال اینجاست که حاجی قاسم چه مزاحمتی برای پروژه آخرالزمانی ابلیس - یهود داشت!؟  
همانگونه که در مقالات سابق(خصوصاً مقالات جمع آوری شده در کتب سه گانه پیش از رستاخیز) مفصلاً عرض نمودم، هدف جریان جهانی سلطه در حساس ترین قسمت سناریوی آخرالزمان به قدرت رسانیدن و روی کار آوردن هیولائی به نام سفیانی است!    
آنها از زمانیکه جریاناتی به اسم "بهارعربی" و "بیداری اسلامی" را براه انداختند و اکثریت کشورهای عرب زبان منطقه خاورمیانه و شاخ آفریقا را درگیر بلوا و اغتشاش و آشوب نمودند تنها یک هدف را دنبال می کردند؛ 

"مساعد نمودن شرایط به شکل جامع برای ظهور سفیانی"

ما دقیقاً در پیشگوئی حضرت علی _{علیه السلام} (که 1400 سال قبل در خطبة البیان درخصوص شرایط آخرالزمان، به معرفی سفیانی و چگونگی انقلاب او پرداخته) میخوانیم که؛     
"هنگامیکه مردم از شرایط بسیار دردناک، بغرنج و دهشتناک روزگار خود به ستوه آمده اند به سوی پیشوایان و رهبران خود می شتابند و از آنها کمک میخواهند، اما آنها به مردم می گویند که از ما کاری ساخته نیست و شما برای نجات خود می بایست پسرفرمانروا(سفیانی) را به کمک بخواهید!"      
و جرقه انقلاب سفیانی از همینجا زده میشود... 
خب ما ظرف 9 سال گذشته مشاهده نمودیم که گروه "باطل گرایان و بداندیشان" همه نوع ترفندی را بکار بستند تا شرایط منطقه ای، مستعد ظهور سفیانی گردد... 

گروه داعش( که ما در آن سلسله مقالات آنها را پیشقراولان سفیانی خواندیم) تقریبا 70 درصد مناطقی را که مطابق پیشگوئیها در زمره قلمرو سفیانی است، به اشغال خود درآوردند و در این مناطق تحت سلطه خود دست به جنایاتی زدند(از جمله گردن زدن – زنده زنده آتش زدن و سوزاندن – تکه و پاره کردن – پرت کردن از ارتفاع – زنده به گور کردن) که افکار عمومی را برای جنایات عظیم تر پیشوایشان سفیانی آماده و مهیا نمایند!      
خب در این شرایط  سخت که دمشق و بغداد درآستانه سقوط بودند، یک پیشوای دینی آگاه به نام حضرت آیت الله سید علی سیستانی _{دامة حفاظاته} و ژنرالی با تجربه و کارآزموده به نام قاسم سلیمانی _{رضی الله عنه} با استعانت از خدایتعالی ترکیب دفاعی نیرومندی را پی ریزی نمودند که در نهایت امر منجر به عقب نشینی و شکست گروه داعش شد... اما این تمام داستان نبود چراکه گروه باطل گرایان و مشتاقان سفیانی، که تعمداً این حرکت منطقه ای(به آشوب کشیدن منطقه توسط داعش) را به وجود آورده بودند، ضمن یک ارزیابی کلی، موفق شدند تا نقاط ضعف پروژه آخرالزمانیشان(یعنی انقلاب سفیانی) وهمچنین سایر موانع و اشکالات موجود را شناسایی نموده و اقدام به تصحیح و رفع آن نمایند!        
آنها از این شرایط آزمایشی به وجود آورده، به نقاط  ضعف بسیاری پی بردند و درصدد رفع و حذف آن برآمدند تا شرایط انقلاب اربابشان سفیانی به بهترین شکل ممکن مهیاشده واین خروج(خروج سفیانی)با کمترین هزینه و دردسر ممکن انجام شود!       
در این ارزیابی ها آنها 2 مشکل را به عنوان اساسی ترین موانع ظهور سفیانی درنظر گرفتند:  
1-  مرجعیت دینی(آقای سیستانی)       
2- درایت نظامی(آقای سلیمانی)

پس بنابرین تصمیم به حذف این دو مشکل اساسی گرفتند... و شما دید که چگونه شهرهای عراق(خصوصاً نجف اشرف) را به آشوب کشیدند و تا حوالی بیت آقای سیستانی نیز پیشروی کردند تا بلکه بتوانند از حماقت و جهالت مردم سوءاستفاده نموده و ضمن همین آشوبها با وارد کردن نیروهای آموزش دیده در لابلای انبوه تظاهر کنندگان به محل استقرار آقای سیستانی دست یافته و شرارتی را تدارک ببینند!  
که البته این توطئه به شکرانه حضرت حقتعالی تاکنون بی نتیجه مانده است.    
اما درخصوص حاجی قاسم ترفند آنها کارگر افتاد و آنها توانستند وی را از صحنه خارج نمایند! 
یکی از شگفتی های برنامه های حاجی قاسم این بوده که وی تصمیم داشت تا یک ارتش چریکی منسجم و منظم را از تمامی گروهای جهادی - مقاومتی کشورهای مختلف(سوریه-یمن-لبنان-فلسطین-عراق-پاکستان-هند-افغانستان-برخی کشورهای منطقه آسیای میانه و قفقاز و...) به مرکزیت عراق شکل دهد، تا در زمان بروز فتنه سفیانی یا جریانات انحرافی دیگر، یک سد محکم و نفوذ ناپذیر را از قبل در برابر آنها مهیا نموده باشد تا تراژدی دیگری همانند آنچه که داعش به وجود آورد، تکرار نشود.     
این گروه مقاومتی گسترده که با بودجه مشترک ایران وعراق مراتب ساماندهی آن شکل گرفته و هزینه های آن تامین می گردید، سبب می شد تا رویای امپراطوری سفیانی برای پیروانش تبدیل به یک چرت نیمروزی و کابوس وار گردد؛  
اینجانب در سلسله مقالات سابق نیز این مطلب را عرض نمودم که سفیانی مثال یک کوسه است که اگر بتوان دندانهایش را در وقت مقتضی کشیده و از دهانش خارج ساخت، دیگر خطر و تهدیدی به حساب نخواهد آمد اما اگر غیر از این باشد در وقت خشم وعصیان زدگی این کوسه یا مجبوریم او را در قفس محبوس نماییم یا خودمان را!
(یعنی یا میبایست خلع سلاح و حصر منطقه ای برای گروههای خطرناک و تکفیری صورت بگیرد یا اینکه منطقه مورد پیش بینی خروج سفیانی، تحت کنترل و نظارت شدید باشد و مسیرهای احتمالی حرکت سپاه وی مسدود گردد!)            
واین نکته ای بود که حاجی قاسم در پی اجرای آن بود و بسیاری از افراد آنرا ندیدند یا به آن توجهی نشان ندادند... به هر روی بحث تقاضای بودجه برای مبارزه با افسانه ای به نام مظالم سفیانی(که متاسفانه آنرا افسانه جلوه داده اند) شخص متقاضی را یا دیوانه جلوه می دهد یا دزد!
البته فساد شدید اقتصادی حاکم برجامعه ناخودآگاه اکثریت جامعه را بدبین ساخته است تا آنجا که اگر یک بنده خدایی حقیقتاً برای نجات توده ها درخواست کمکی را مکتوب نماید به وی نیز انگ دزدی می زنند درحالیکه اگر در زمان شکل گیری این جریان فساد به سختی با آن مقابله میشد و این جریان شوم در نطفه خفه می گشت، امروز درجه اعتماد مردم نیز بسیار بالا بود و اگر فرضاً در سطح منطقه اوراقی صادر میگردید در جهت تامین مالی گروههای چریکی و شبه نظامی "ضد سفیانی" شاید اکثریت مردم از آن استقبال می نمودند.

دست مزد حاجی قاسم -
بروید و از علمای حقیقی اسلام سوال کنید که آیا اگر چندین جسد از اجساد مسلمانان را دست به دست یک هفته بگردانند و سپس به خاک بسپارند صحیح است یا خیر!؟         
مگرپیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم و یا حضرت علی علیه السلام با اصحاب شهید خود چنین نمودند!؟     
شهدای احد همانجا و درهمان محل نبرد دفن شدند، و پیش از صلاة ظهر... قبورشان هست بروید و ببینید... حتی آنها را به عقب بازنگرداند تا بلکه در قبرستانهای شهر دفن نمایند!  
سعد معاذ پیش از نماز صبح شهید شد، پس از نماز صبح توسط پیامبر تجهیز و تدفین شد!        
اما شما با پیکر حاجی قاسم چه کردید!؟   
بنده نمی دانم اینها این دستورات را از کجا میگیرند که کالبد یک شهید را یک هفته دستگردان می کنند!؟
آیا میخواهند ملتی را با این ترفند به صحنه بیاورند و حضور میلیونها انسان را مهر تاییدی بردرستی رفتارشان و مشروعیت حکومتشان قلمداد کنند!؟     
اینجاست که میگویند هدایت یک انقلاب اسلامی با نسخه های شیطانی!!!        
شما میخواهید برای مردم جهان "شوآف" کنید یا اینکه خدا اعمال شما را ببیند!؟
ای فریب خوردگان و ای بازیچه قرارگرفتگان آن دست دیگر ابلیس، این خداست که می بیند و اعتبار میدهد و اگر لازم باشد کارهای شما را به سامان میرساند و نه میلیونها بیننده و تعقیب کننده رسانه ای درجهان...      
شما اگرهم میخواستید برای دعاهایتان آمین گو جمع کنید، مراسم نمادین و یکروزه ای را در سراسر کشور برگزارمی کردید نه اینکه تعدادی پیکر بی جان را یک هفته در مملکت بگردانید؛ 
شما حتی از جنازه حاجی قاسم هم سوء استفاده کردید!   
می گویند 50-60 سال قبل خرمردرندهای زمان اگر جنازه بی کس و کاری را می دیدند که گوشه خیابان افتاده سریع جمعش می کردند و در هفتاد و دو محله شهر می گرداندند تا از کفاره آن میت بیچاره برای خودشان رزقی دست و پا کنند!!!... و این حقیقت کاری بود که شما با پیکر حاجی قاسم کردید!

به یاد دو ژنرال فساد ستیز و فساد ناپذیر-

ژنرال "کارلوآلبرتودالاکیه سا" و ژنرال "حاج قاسم سلیمانی"؛
در زمره بزرگمردان نظامی بودند که سردوشیهایشان را بر تن شریفشان دوخته بودند نه بر روی لباسشان!   

می گویند:
زمانیکه دولت ایتالیا از دست مافیا به ستوه آمد، در سال 1980 "آلبرتو دالاکیه سا" را به منظور مبارزه با مافیا به فرمانداری ایالت پالرمو(سیسیل) منسوب نمود... گفته اند وی با درایتی که داشت ظرف 2 سال فتنه مافیا را جمع کرد... همه آنها و پاتوقهایشان را با دقت شناسایی کرد و تنها چیزی را که برای دستگیریشان لازم داشت  یک فرصت مناسب بود!
او آنقدر باهوش بود که می دانست که متعصب ترین و حتی خبیث ترین ایتالیائی ها نیز بین زندگی و فوتبال، فوتبال را انتخاب می کنند، پس فقط نشست و به درگاه خداوند دعا کرد تا تیم ملی فوتبال ایتالیا به فینال جام جهانی 1982 اسپانیا راه یابد!..        
وقتی که دعاهایش مستجاب شد و این رویداد خجسته به وقوع پیوست، درحالیکه همه تصور می کردند که او نیز همانند بقیه ایتالیائی ها مشغول تماشای فوتبال است، در یکشنبه 11 جولای 1982 و دقیقاً در زمان برگزاری بازی فینال بین ایتالیا و آلمان، طی یک عملیات ضربتی و برق آسا به تمامی مراکز و مقرهای رهبران مافیا که از پیش شناسایی نموده بود حمله کرد چون یقیین داشت که آنها در آ ن ساعت هیچ کجای دیگری به جز پای تلوزیون نیستند!...
و اینگونه بود که تمامی رهبران اصلی و فرعی مافیای سیسیل را در همان روز دستگیر نموده و تحویل دولت مرکزی ایتالیا داد... اما ابلیس شخصاً وثیقه گذاشت و تمامی سران مافیا را به قید ضمانت آزاد کرد.. آنها هم بازگشتند و "دالاکیه سا" را کشتند!
می گویند آینده تکرار گذشته است؛      
سلیمانی باهوش و ذکاوت نیز با درایتی که داشت بساط داعش را جمع نمود و تحویل سران دنیا داد.. اما بازهم ابلیس وثیقه گذاشت و آنها را به قید ضمانت آزاد کرد... آنها نیز بازگشتند و "سلیمانی" را کشتند!