بر شیطان بگریید...اسکار بگیرید !!!


بسم الله الرحمن الرحیم

برشیطان بگریید، اسکار بگیرید!
پانوشتی برای دو فیلم اسکاری " فروشنده Salesman "  و " شکل آب Shape of water "
1.      فیلم فروشنده – Salesman      
     
زمانیکه در دوره هشتاد و نهم مراسم آکادمی اِوارد( اسکار2017) فیلم فروشنده به کارگردانی آقای فرهادی موفق به کسب جایزه بهترین فیلم خارجی گردید، شخصی(از دیدگاه یک منتقد فیلم) پرسید:    
اگرچه فروشنده فیلمی خوش ساخت و پرداخت و با روایتی خاص از یک موضوع عامیانه بود، اما آیا حقیقتاً شایستگی دریافت جایزه اسکار داشت؟  
در پاسخ گفتم:
البته بنده هرگز درجایگاهی نبوده و نیستم که بخواهم اظهار نظر کنم که چه فیلمی شایستگی دریافت جایزه را دارد و یا ندارد، اما نسبت به یک موضوع یقیین کامل دارم و آن نکته اینست که ؛ 
" در مغرب زمین نه بی دلیل برای کسی شامپاین بازمی کنند و نه بی علت فرش قرمز جلوی پای او می اندازند!!! "     
سالها قبل یک بنده خدایی می پرسید علت اینکه فیلمهای ما اینقدر در جشنواره های خارجی جایزه می برند چیست!؟       
فرد زیرکی درپاسخ او گفت؛      
" برای آنکه ما در اینگونه فیلمها بدبختی و ذلت ملتمان را عیان می کنیم و آنها هم خوششان می آید... آری آنها حقارت ما را دوست دارند و به همین علت هرچه که ذلت بیشتری نشان دهیم جوایز بیشتری هم می گیریم! "    
اما امروز قصه به کلی فرق کرده است و روال کار با دیروز کاملاً تفاوت دارد:  
امروز بخشی از جوایز اسکار و سایر جوایز بین المللی متعلق به کسانی خواهد بود که مطالبی را بیان و عیان کنند که خوشایند ابلیس ملعون و خدمتگزارانش باشد و اسباب انبساط خاطر ایشان را فراهم نماید!       
امروزه اگر شما بتوانید موضوعی را ساخته و پرداخته کنید که خوشایند شیطان رجیم و رفقایش باشد، شک نکنید که اگر اسکار و جایزه هم نگیرید مطمئناً به شکل شایسته ای از شما قدردانی خواهد شد!!!       
از نظر این بنده حقیر(و خیلی از اشخاص دیگر) فیلم محمدرسول الله(ص) به کارگردانی آقای مجیدی یک شاهکار تمام عیار بود. شخصاً پس از تماشای این فیلم تا دو روز گیج و مبهوت بودم آنهم نه صرف شکل فیلم و نوع ساخت آن، بلکه به علت اثر عجیب معنوی این فیلم. اما همین فیلم حتی به مقدماتی اسکار هم راه نیافت و درهمان مرحله گزینش ردشد!!!
بگذریم...! 
اما بپردازیم به این موضوع که: قصه فیلم فروشنده و حکایت پنهان آن که تحسین رفقای ابلیس را موجب گردید چه بود!؟     
حکایت مستتر در بطن فیلم نمایشی است از قدرت ابلیس در جلب و جذب ترحم زن و جدائی، تفرقه و شکاف دوباره میان مرد و زن.     
آنچه که از قصه روز ازل به ما رسیده ( از جمله حکایت ها، احادیث ، روایات متعدد ، تفاسیر ذیل آیات قرآن و سایر قصه ها و افسانه های کهن ووو...) این چنین می گوید که:          
ابلیسلعنت الله علیه که توسط خداوند بعنوان دشمن مرد و زن معرفی شده بود(و همچنان می شود) هنگامیکه به بهشت ورود می نماید سعی برترغیب آن دو برای خوردن میوه درخت ممنوعه می نماید(درختی که خداوند تعالی برای آزمایش نوع انسان، خوردن میوه آن را برای مرد و زن حرام نموده بود) اما وقتیکه موفق به این کار نمی شود سعی می نماید تا با ایجاد تفرقه و شکاف میان آن دو، آنها را ناچار به سرپیچی از دستور خداوند نموده و وادار به  خوردن میوه ممنوعه نماید. پس درواقع به شکل اتوماتیکمان حکایت شکاف و جدایی میان زن و مرد یکی از دلایل نفوذ ابلیس و اعمال قدرت توسط اوست. 
اگرچه سابقاً و درطی مقالات گذشته در این باب(قصه روز ازل و حکایت مرد و زن و شیطان) توضیحات فراوانی ارائه گردیده است، اما این مجمله را از این جهت عنوان نمودم تا مقدمه معرفه ای باشد برای موضوع مطرح شده در فیلم.    
توضیح پیش فرض برای بازکردن محتوای اصلی داستان:
     


(A
  در این فیلم شخصیت پیرمرد بی نام(با بازی آقای سید فرید سجادی حسینی) بدل از شخصیت ابلیس است.  
B ( شخصیت عماد(با بازی آقای سید شهاب حسینی) بدل از شخصیت مرد(آدم علیه السلام و ذریه ذکور) است.                 
(C شخصیت رعنا(با بازی خانم ترانه علیدوستی) بدل از شخصیت زن(حواسلام الله علیه و ذریه اناث) است.
و اما روایت پنهان فیلم حاوی چند نکته اساسی است :             
الف –  نوع پرداخت فریبنده شخصیت شیطان در این فیلم به گونه ایست که بیننده را مجاب می کند که بر او ترحم نماید و به حال زار او بگرید، ولو اینکه مرتکب اشتباهی بزرگ شده باشد!
(آیا اگر شخصیت حقیقی شیطان همانند آنچه دیوید فینچر در فیلم
Aline3 1992 به تصویر کشیده، نمایش داده می شد بازهم این فیلم اسکار می گرفت!!!؟)             
ب - موضوع  فیلم به بیننده القا می کند که اشتباه ابلیس از روی ناآگاهی و فقط بر اثر اتفاقی تصادفی و صرفاً یک سوء تفاهم بوده است!   
ج –  در انتهای فیلم ما می بینیم که زن قصه، مرد خود را -علی رغم تمامی عشقی که به او دارد-  بخاطر شماتت شیطان و تنبیه او ترک می نماید!...  
در پایان قصه نیز، فیلم از این تصمیم زن(اصرار به در گذشتن مرد از گناه ابلیس و بخشایش او) جانبداری می کند و مفهوم ساده و عامیانه این پایان جانبدارانه که به ضمیر ناخودآگاه مخاطب القاء می شود اینست که؛       
 آقایان بیایید ابلیس راببخشیم!!!!!            
روایتی پیرامون رقت قلب زن و اثر آن بر تصمیم گیری او -    
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم  نقل شده که :     
خداوند بعد از آن که آدم را از بهشت بیرون کرد به او امر نمود کشاورزى و زراعت کند، و چند شاخه از میوه هاى بهشت مانند خرما، انگور، زیتون و انار، به او داد
. آدم هم قدرى از آنها را براى آینده فرزندان خود کاشت و از میوه آنها خورد.      
ابلیس به او گفت : این ها چیست که کاشته اى ؟ من که در زمین بودم این ها را ندیده ام . به من اجازه بده از آنها بخورم ، ولى آدم اجازه نداد.شیطان سرانجام نزد حوا آمد و گفت اى حوا تشنگى و گرسنگى به من فشار آورده ، قدرى از این میوه به من بده ، حوا گفت آدم با من عهده کرده که به تو چیزى ندهم ؛ زیرا این ها میوه هاى بهشتى هستند و تو نباید از آنها بخورى ، شیطان گفت اى حوا قدرى از آب آن را در کف دست من فشار بده و حوا قبول نکرد. سپس گفت پس اجازه بده تا بمکم ولی از آن نمى خورم. خوشه اى انگور گرفت و دانه اى از آن را مکید، زمانى که دندان روى آن گذاشت حوا از دهانش بیرون آورد. بعد از آن خداوند به حضرت آدمعلیه السلام وحى فرستاد که : دشمن من و تو از انگور مکید و شرابى که از آن به دست مى آید بر تو حرام مى باشد. شیطان بار دوم پیش حوا آمد و از او خواست خرما بمکد و حوا نیز (از روی ترحم و دلسوزی) به او  اجازه داد و بوى خوش از آن هم رفت چون تا آن هنگام انگور و خرما بهترین بوى خوش را داشتند....
( بحار صفحات 210 و 211)
در این روایات و حکایات مشابه ما به وضوح متوجه رقت قلب زن می شویم.. این رقیق القلب بودن نوع زن به حدیست که در برابر ندبه و زاری و التماس تاب مقاومت ندارد حتی در برابر بزرگترین دشمنش که مهلک ترین ضربه را به او و همسرش وارد نموده.(رقت قلب زن یکی از دلایلی است که قضاوت را برای او قدغن نموده است.)
علی ایحال بگذریم!... 
به هرجهت این زیرکی کارگردان فیلم بوده که خط داستان فیلم و شخصیت بدل از شیطان را در آن به گونه ای ساخته و پرداخته نموده و شکل می دهد که هر قلب رقیق و رئوفی در انتهای فیلم بی اختیار مرد قصه را سرزنش می کند نه شیطان را و این همان نکته کلیدی است که احتمالاً فیلم برای آن اسکار گرفت!         

فیلم شکل آب –
Shape of water
فیلم شکل آب به کارگردانی گیلرمو دل تورو فیلم دیگری بود که در دوره نودم مراسم آکادمی اِوارد( اسکار2018) جایزه فیلم برگزیده را از آن خود کرد!
حکایت پنهان این فیلم نیز تقریباً هم راستا با حکایت پنهان فیلم فروشنده است.
در این فیلم نیز می بینیم این زن قصه است که شیطان را درک نموده و با او همدردی می نماید!  


فیلم شکل آب(
Shape of water) داستان یک هیولای دریائی است که توسط نظامیان صید شده و در یک مرکزنظامی و تحقیقاتی سری در بند اسارت است.
رئیس بد نهاد این مرکز نظامی – تحقیقاتی(سرهنگ استریکلند) با اعمال فشار به هیولا قصد دارد تا از او برای مقاصد غیرمتعارف نظامی سوء استفاده نماید. اما یک نظافتچی گنگ به نام الیزا که در این مرکز مشغول به کار است پی به این موضوع می برد و هیولا را از بند اسارت آزاد می نماید اگرچه آزادی هیولا توسط این خدمتکار معلول بهای سنگینی برای هردوی آنها دارد...
توضیح پیش فرض برای بازکردن محتوای اصلی داستان:    
  

(A  در این فیلم هیولای دریائی نمادی از شیطان است.         
B ( سرهنگ استریکلند(یا همان رئیس بدنهاد مرکز نظامی) نمادی از شخصیت مرد است.
 (C الیزا(یا همان خدمتکار گنگ مرکز نظامی) نمادی از شخصیت زن است.

قصه پنهان این فیلم نیز حاوی چند نکته اساسی است:
الف- اگرچه کارگردان این فیلم نسبت کارگردان فیلم فروشنده چند قدمی پارافراتر نهاده و شکل ظاهری شیطان را اندکی مانوس تر با هیئت واقعیش به مخاطب معرفی نموده  است اما بازهم شخصیت پردازی حول عنصر محوری این فیلم - یعنی هیولا -  را به گونه ای ساخته و پرداخته کرده است که حس ترحم و دلسوزی مخاطب را نسبت به او برمی انگیزد.(مظلوم نمائی ابلیس)           
ب- کارگردان در این فیلم به شکلی بسیار زیرکانه به مخاطب القاء می کند که این مرد بدنهاد است که هیولا را اسیر خود نموده است!... و مفهوم حقیقی این القاء زیرکانه اینست که ابلیس عمری را گرفتار هوا و هوس مرد بوده و در حقیقت شیطان را عنصری بی گناه و بی تقصیر می داند که به زندگانی خویش مشغول بوده اما مرد بدنهاد و بدسرشت به سراغ او می رود و او را به اسارت خود درمی آورد و از توانائیهای او درجهت رسیدن به مقاصد پلید خود سوءاستفاده می نماید!!!!!(بی تقصیرجلوه دادن ابلیس)          
ج- و درنهایت بازهم در این فیلم می بینیم که این زن است که با ابلیس همدردی نموده و با فداکردن خود او را از بند اسارت می رهاند!     
د- نکته دیگری که در این فیلم مستتر است قدرت التیام بخشی هیولاست که این موضوع نیز می تواند به ضمیرپنهان و ناخودآگاه مخاطب اینگونه القاء نماید که شیطان صاحب قدرت شفاء است!!!
ه- از دیگر نکات ابلیس پسند در این فیلم نیز می توان به همجنسگرائی(لواطه گری) پیرمرد همسایه الیزا وهمچنین اعتیاد شخص الیزا به خود ارضاعی اشاره نمود !       
و در مورد این فیلم نیز احتمالاً آنچه که سبب اسکاری شدنش بود، روایت جانبدارانه آن از ابلیس و زن و معرفی "بدمن" قصه بعنوان شخصیت مرد است!    
علی ایحال  به اعتقاد این حقیر، باطن این دو فیلم که علت اصلی کسب جایزه اسکار برای آنها بود بسیار فراتر از آن چیزیست که مخاطبان درظاهر ساده، روان و خوش ساخت این دو فیلم می بینند!   
والله العالم

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

4- دلایل حذف حضرت حاج قاسم سلیمانی

تحریم بین المللی جام جهانی فوتبال 2022 قطر –

آیا زمین نابود خواهد شد!؟ - ( قسمت 2)