آیا زمین نابود خواهد شد!؟ - ( قسمت 1)


بسم الله الرحمن الرحیم


آیا زمین نابود خواهد شد!؟ -

من نجات آن کسی را تضمین می کنم که در آن فتنه(فتنه آخرالزمان) برای خود موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد وعیبجوئی از آن به روشی خداپسندانه گام سپارد...   حضرت مهدی علیه السلام

مقدمه - 
در موخره کتاب "پروژه نجات و سایر مقالات" (صفحات 133 تا 136) گفتیم که؛ 
ابلیس پس از اخراج از بارگاه الهی و مهلت گرفتن از او همواره سعی داشت تا با تکیه بر دانش، اطلاعات و دانسته های ازلی اش، عامل اصلی نابودی خودش را ازمیان بردارد!       
آن ملعون از آنجا که می دانست در آخرالزمان منجی ومصلح(مهدی و مسیح) با کمک و مساعدت خداوند متعال حکومت باطل او را سرنگون کرده و سبب ساز مرگ او خواهند گردید، به کمک بنی اسرائیل در طول تاریخ 2 بار سعی برنابودی منجی ومصلح آخرالزمان داشت.
مرتبه نخست که به قصد کشتن مصلح آخرالزمان(حضرت مسیحعلیه السلام) توطئه ای چیده و فتنه ای برپا نمود که درنتیجه آن به اشتباه شخص دیگری بنام یهودا را به صلیب کشیدند و مسیحعلیه السلام نیز بمنظور ایمنی از شر فتنه های آنها، به آسمانها برده شد.  
و مرتبه دوم به قصد کشتن منجی آخرالزمان(حضرت مهدیعلیه السلام) با ایجاد واقعه کربلا وهمچنین سبب ساز شدن سایرفتن وتوطئه های دیگردر طول زندگانی ائمه اطهارعلیهماالسلام -به ویژه امام عسگری- سعی در قطع شجره امامت داشتند تا از تولد آن مولود الهی نابودگر باطل، جلوگیری بعمل آورند، که این حرکت تاریخی و مذموم آنها نیز نتیجه ای درپی نداشت و حضرت مهدی علیه السلام در پوشش غیبت الهی نه تنها متولد گردید بلکه از گزند آنها نیز مصون ماند. الحمدلله رب العالمین.       
اما وقتی کاربه اینجا رسید وابلیس لعنت الله علیه دید که مسیح علیه السلام به آسمانها رفته و شجره امامت نیز متوقف نشده،رو به یهود فاسق کرده و گفت:
" ای دوستان من! حال که این شجره امتداد یافته و نقشه ما نقش برآب شده و آرزوهای ما بربادرفته و منجی و مصلح آخرالزمان از دست ما گریخته اند، پس بیائید تا کاری کنیم که لااقل ظهور و حضورشان درآخرالزمان بیهوده و بی فایده باشد!!!"          
اما یهودیان فاسق رو به ابلیس لعنت الله علیه کرده و به او گفتند:         
" ای ارباب خبیث ما و ای فرمانروای پلید! ما دیگر چه کاری میتوانیم انجام دهیم و چه کاری از ما ساخته است!؟"
ابلیس لعنت الله علیه پاسخ داد:    
" بروید و مدرسه را خراب کنید و شاگردانش را قتل عام نمائید تا وقتی معلمانش آمدند، نه مدرسه ای باقیمانده باشد و نه کلاس درسی و نه حتی شاگردانی که بخواهند به آنها درس بدهند!!! "  
(یعنی زمین را نابود کنید و ساکنانش را نیز معدوم و سربه نیست نمائید تا وقتی منجی و مصلح آخرالزمان _ مهدی و مسیح علیهماالسلام _ به میدان آمدند چیزی برای نجات دادن و کسی برای اصلاح شدن
 موجود نباشد. و بدین ترتیب منجی و مصلح آخرالزمان را نامید کنید!) 
پس بنابراین سفارش ابلیس لعنت الله علیه، یهود کمر همت بسته و رفتند تا به فکر مفسده و گردنکشی آخرالزمان باشند!  
به اعتقاد اینجانب دو جنگ جهانی اول و دوم در حکم دو مفسده آخرالزمانی قوم یهود بوده است تا بواسطه آن به گردنکشی و طغیانی سربردارند که نتیجه آن نابودی زمین و ساکنانش باشد!                 
اما سوال اینجاست که این طغیان وگردنکشی آخرالزمانی یهود چه بود!؟      
پاسخ:   
نابودی زمین به شکل تدریجی و نامحسوس با صدمه زدن به فاکتورهای چهارگانه تعادلی آن( یعنی قطب شمال - جنگلهای آمازون - قطب جنوب - لایه ازن ) 

اما در توضیح این مهم کتاب "پروژه نجات" را نوشتیم و در مقدمه آن گفتیم که؛ 
یکی از سوالاتی که معارضین و معاندین بحث مهدویت همواره مطرح نموده و بواسطه آن فلسفه منجی گرایی و انتظار را زیر سوال می برند، این پرسش است که " چرا در طی اینهمه فجایعی که در طول تاریخ 1400 ساله آخرالزمان رخ داده و مصائب زیادی که بر سر بشریت فرود آمده است، خداوند برای ظهور مهدی نجات بخش هیچ اقدامی ننمود و  او را به یاری و کمک اهل زمین نفرستاد!؟ "
براستی که این سوال، محل تفکر و تامل است: 
در نگاه اول و گذرا ما می بینیم که جنایات بازماندگان بنی امیه و بنی عباس و سپس حملات ویرانگر مغول و تاتار و سپس جنگهای صلیبی و نهایتاً دو جنگ جهانگیر اول و دوم در قرن اخیر از اهم مواردی بودند که علی الظاهر می بایست به ظهور یک منجی و نجات بخش منتهی می گردیدند!
اما درنگاه دوم که نگاهی موشکافانه و عمیق تر بدین مسئله است ما پی میبریم که، این رویدادهای ظاهراً فاجعه آمیز اگرچه تراژدی بزرگی برای جامعه بشری محسوب می شده اند اما در بحث کلان، آنها آن اندازه هم که تصور می گردید خطرناک و فاجعه آمیز نبوده اند تا پای نجات بخش موعود را به میدان معرکه باز نمایند!     
به هرحال آن جنگ و گریزها همگی متاثر از فتنه ها و آشوب هائی بودند که درمقاطع خاصی از زمان و در منطقه جغرافیائی خاصی رخ داده اند و اکثراً نیز نقش خود بشریت در فروزان تر نمودن آتش این فتنه های عظیم بی تاثیر نبوده است. شما قطعاً در کتب تاریخی خوانده اید که درپایان هرکدام از این تراژدی ها و جنگهای مصیب بار، ویرانه ها مجدداً آباد شده و پس از جنگ، نفوس جمعیت بیش تر از تمامی کشته های این جنگها فزونی یافته است! (بعنوان مثال دو جنگ اول و دوم جهانی و سایر بلاهای نیمه اول قرن بیستم درحدود 300 میلیون قربانی از جامعه بشری گرفت اما در نیمه دوم همین قرن ما شاهد رشد فزاینده و انفجاری جمعیت زمین بودیم آنچانکه جمعیت 2.5 میلیارد نفری زمین در سال 1950 میلادی به 6 میلیارد نفر در سال 2000 میلادی افزایش یافت، ضمن اینکه تمامی ویرانه ها و خرابی های ناشی از این دو جنگ ویرانگر به بهترین شکل ممکن بازسازی گردید.)         
پس ما به وضوح می بینیم که در تمامی این تراژدیها یادشده بشر خود منجی خویش بوده است و آفتی را که به سبب اعمال خودش دامن گیرش شده بود از میان برداشته و راه صلاح و آبادانی را درپیش گرفته است!      
اما امروز و در این هزارتوی پیچیده آخرالزمان، بشریت با نوعی از فتنه برخورد نموده که متعلق به منطقه جغرافیائی خاص و گروه خاصی از مردم نیست بلکه کل جامعه جهانی را در برگرفته و جهان شمول است، و اولاد آدم با تراژدی مواجه گردیده است که اگر مهدی نجات بخش و قوای الهی مداخله ننمایند نابودی سیاره زمین و انقراض نسل بشر حتمی خواهد بود!   
شاید ابوالفتنه ابلیس ملعون در هنگام طراحی و اجرای فتنه های گذشته تمایل چندانی به انقراض نسل بشر و نابودی زمین نداشته است چراکه در آن زمان مهلت وی منقضی نشده و عمر او باقی بود بنابراین درصورت از میان رفتن بشریت و زمین دیگر محملی برای عرض اندام و میدانی برای بازیچه او باقی نمی ماند!!!...  
اما امروز برای ابلیس وقت رفتن است و متاثر از اراده و مشیت الهی و به پشتیبانی حضرت اللهجل جلاله، مهلت برای او به سرآمده و آن ملعون به پایان کار خویش رسیده است و مسلماً او خود بهتر از هرکسی این مهم را می داند و به این امر واقف و آگاه است، و متاثر از همین مسئله یقین بدانید فتنه نهائی را که طراحی نموده و درصدد اجرای آن است قطعاً به منظور ویرانی کامل زمین و انقطاع نسل بشر و شجره آدمعلیه السلام است!... 

همانطور که سابقاً نیز عرض کرده ام، زبان حال آن ملعون در یوم وقت معلوم و پایان عمرش چنین است: 
" وقتی که من نباشم، میخواهم که دنیا هم نباشد!!! "      
پس از همین نکته ما پی میبریم که این گردنه حساس آخرالزمان همان محدوده خطرناکی است که ظهور نجات بخش موعود _متاثر از اراده و مشیت الهی_ برای نجات زمین و اصلاح امور اهل آن یک التزام است، چرا که این فتنه مرگبار آخرالزمانی از جنس فتنه های قبل نیست که بشریت بتواند از میان آن به سلامت عبور نموده و یکبار دیگر خود نجات بخش خویش باشد. بنی بشر باید بداند که این مرتبه ابلیس، تیغ تیز و برنده فتنه را به قصد نابودی زمین و انقراض اهلش برداشته است!
اما شاید بپرسیم که جنس این فتنه مرگبار آخرالزمانی چیست که مهار آن خارج از عهده و توان بشر است!؟          
پاسخ بسیار ساده است: " نابودی خانه به جای اهل خانه! "         
ابلیس به همراه جمیع مشاوران و کارگزارانش، در هنگام طراحی و اجرای فتنه نهائی تصمیم گرفتند تا خانه را به دست اهل خانه نابود نمایند چه اینکه وقتی خانه ای در کار نباشد سکنه ای هم در کار نخواهد بود، بنابراین نابودی زمین به دست اهلش در دستور کار آنها قرار گرفت چه اینکه وقتی زمین قابلیت زیستی خود را از دست بدهد سکنه اش نیز نابود خواهند شد!   


هشدار یک مرد آگاه - 
دانشمند "جیمزهانسن" اگرچه اولین شخصی نبود که به تغییرات نامتعارف آب وهوایی زمین پی برد، اما دستکم اولین کسی بود که زنگ خطر را به صدا درآورده به شکل صریح و بسیار بسیار جدی این موضوع را به گوش همگان رسانید که؛      
"ای مردم هشیار باشید!...زمین در شرف نابودیست"



متن سخنرانی جیمز هانسن درباره گرمایش زمین... (سال 2012)

https://www.ted.com/talks/james_hansen_why_i_must_speak_out_about_climate_change/transcript

من بعنوان یک دانشمند محتاط و کم گو از وسط آمریکا چه چیزی را میدانم که باعث دستگیر شدن من در حالیکه در مقابل کاخ سفید اعتراض میکردم میشود؟   
و شما چه میکردید اگر آنچه را که من میدانم میدانستید؟   
اجازه دهید با اینکه من چگونه به این نقطه رسیدم شروع کنیم ؛    
من به قدر کافی خوش شناس بودم که در زمانی بزرگ شوم ، که برای فرزند یک کشاورز مستاجر مشکل نبود که راه خودش را به دانشگاه باز کنه. و من واقعا خوش شانس بودم که به دانشگاه آیوا جایی که من توانستم تحت نظر پروفسور جیمز ون آلن ، کسی که تجهیزاتی برای اولین ماهواره ایالات متحده ساخت، تحصیل کنم. پروفسور ون آلن در مورد مشاهدات زهره به من گفت که در آنجا تشعشع مایکروویو شدیدی وجود دارد... آیا این بدین معناست که درکره زهره یونیسفر وجود دارد؟ 
یا اینکه سیاره زهر بسیار داغ است؟
جواب صحیح این بود که ونوس(سیاره زهره) بسیار داغ است و این توسط فضاپیماهای ونرا شوروی تائید شد-- 
۹۰۰ درجه فارنهایت. و این گرما توسط یک لایه ضخیم دی اکسید کربن داغ نگه داشته شده است.         
من خوش شانس بودم که به ناسا بپیوندم و با موفقیت بتوانم پیشنهاد یک آزمایش پرواز به زهره را بدهم. تجهیزات ما تصویری از پوشش روی زهره گرفتند که معلوم شد که این مه دود(دخان)، ابری از اسید سولفوریک است.       
اما در حالی که تجهیزات ما در حال ساخت بود، من درگیر نتایج ناشی از گازهای گلخانه ای بر روی زمین شدم؛ 
 زیرا ما متوجه شدیم که ترکیب اتمسفرما تغییر کرده است!... سرانجام، من به عنوان یک محقق اصلی آزمایش ونوس استعفاء دادم. زیرا یک سیاره در حال تغییر ، در مقابل چشمان ما جالب تر و مهم تر است. آنهم تغییراتی که بر همه بشریت تاثیر میگذارد. برای بیش از یک قرن اثرات گازهای گلخانه ای به خوبی درک شده است. فیزیکدان بریتانیایی ، جان تینبال، در سال ۱۸۵۰ یک آزمایشگاه برای اندازگیری پرتو مادون قرمز، که همان گرما است ایجاد کرد. او نشان داد که گازهایی مثل دی اکسید کربن گرما را جذب میکنند، اینها مثل یک پتو که سطح زمین را گرم میکند، عمل میکنند.
من با دانشمندان دیگری کار کردم تا مشاهدات آب و هوایی کره زمین را تجزیه و تحلیل کنیم. در سال ۱۹۸۱، ما یک مقاله در مجله ساینس منتشر کردیم و نتیجه گیری کردیم که 0.4 درجه گرمتر شدن زمین در قرن گذشته با اثر پدیده گلخانه‌ای که در نتیجه افزایش گاز دی‌اکسید‌کربن پیش می‌آید، همخوانی دارد. و این در اثرافزایش گاز گلخانه ای دی اکسید کربن بوده است. زمین به احتمال زیاد در دهه هشتاد گرم شده و گرم شدن باعث ایجاد اختلالات آب و هوایی بصورت تصادفی ( رندم) تا پایان قرن ادامه خواهد یافت . ما همچنین گفتیم که در قرن بیست و یکم ما شاهد تغییر مناطق آب و هوایی خواهیم بود، که مناطقی از آمریکای شمالی و آسیا را مستعد خشکسالی میکند، لایه های یخ ها را فرسایش میدهد و سطح آب دریاها بالا می آید و مسیر دریای شمال غربی «نورت وست» را به قطب شمال باز خواهد کرد . تمامی این تغییرات یا اتفاق افتاده اند و یا در راه هستند.       
این مقاله در صفحه اول نیویورک تایمز گزارش شده بود و منجر به شهادت من در کنگره در دهه 
۸۰ شد. در این شهادت من بر اینکه گرم شدن زمین هردو چرخه جریان آب زمین را شدیدا بالا میبرد، تاکید کرده بودم. از یک طرف موج گرما و خشکسالی ، (که مستقیما از اثرگرمایشی زمین هست)، واز طرف دیگر چونکه یک اتمسفر گرم بخارآب بیشتری را با انرژی نهفته خود نگه میدارد، بارش باران پدیده ای بسیار گسترده و شدیدتر خواهد شد و طوفان های قوی تر و سیل های عظیم تری خواهد آمد.
غوغا و جنجال گرمایش زمین به امری وقت گیر تبدیل شد و مرا از انجام کار علمی بازداشت-- تا حدودی به دلیل آنکه من شکایت کردم، که کاخ سفید شهادت مرا تغییر داده است. بنابر این من تصمیم گرفتم که به عقب برگردم و کار صرفا علمی را انجام دهم و این گفتگو را ترک کرده و برای دیگران باقی بگذارم.
۱۵ سال بعد، شواهد گرمایش زمین بسیار قوی تر شد و بیشتر آن وقایع(تغییرات آب و هوائی ناشی از پدیده گرمایش زمین) که ما در آن مقاله در سال ۱۹۸۱ پیش بینی کرده بودیم، به حقیقت پیوست. من این افتخار را داشتم که دو مرتبه با رئیس سازمان تغیرات آب و هوایی صحبت کنم.
اما سیاست های انرژی همچنان بر روی پیدا کردن انرژیهای فسیلی متمرکز بودند!... 

و سپس ما دارای دو نوه شدیم، سوفی و کانر. من تصمیم گرفتم که در آینده آنها نگویند، که "پدر بزرگمان فهمید که چه اتفاقی در حال وقوع بود اما او این را روشن نکرد."  بنابراین من تصمیم گرفتم، یک بحث عمومی در انتقاد از فقدان یک سیاست انرژی مناسب ، داشته باشم. در دانشگاه آیوا درسال ۲۰۰۴ و در نشست سالیانه اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا در سال ۲۰۰۵ سخنرانی داشتم. 
این منجر به تماس هایی ازطرف کاخ سفید و مقر ناسا به من شد و به من گفته شد که من نمی توانم هر نوع بحث و یا صحبتی با رسانه ها بدون تایید صریح ناسا داشته باشم!...           
بعد از آن من درباره محدودیت قائل شده برایم (توسط ناسا) را به نیویورک تایمز اطلاع دادم، و ناسا مجبور شد که سانسور را پایان دهد. اما این پی آمدهایی را در بر داشت. من برای توجیه سخنرانی‌هایم از اولین جمله بیانیه ماموریت ناسا، "برای درک و محافظت از سیاره زمین،" استفاده میکردم. خیلی زود این جمله از بیانیه ماموریت حذف شد و دیگر هیچوقت دوباره پدیدار نشد. در طی چند سال بعد، من بیشتر و بیشتر تلاش کردم تا در باره ضرورت تغییر سیاستهای انرژی گفتگو کنم ، در حالی که هنوز روی فیزیک و تغییرات آب و هوایی تحقیق میکردم. اجازه دهید مهمترین نتیجه از فیزیک را برایتان توضیح دهم-- اول ، از تعادل انرژی زمین، و دوم ، از تاریخ آب و هوایی زمین.

اضافه کردن دی اکسید کربن به هوا مثل انداختن یک پتو روی پتوی دیگربروی تخت خواب است. این پدیده بازتاب  گرمای زمین به فضا را کاهش میدهد، پس تعادل انرژی موقتا به هم میخورد و مقدار انرژیی که به داخل می‌آید، از انرژی خارج شده بیشتر است. خب برای اینکه این تعادل مجدداً برقرار گرد زمین می بایست آنقدر گرم شود تا دوباره بتواند گرمایی به اندازه گرمایی که از خورشید دریافت میکند را به فضا بتاباند(که این امر به زمین و متعلقاتش فشاری بسیار زیاد و بیش از حد متعارف وارد می نماید.) 
 خُب مقدار کلیدی، انرژی نامتعادل زمین است. آیا انرژی بیشتری از انرژیی که خارج میشود در حال وارد شدن است؟ اگر اینطوره، گرمای بیشتر در راه است. این اتفاق بدون اضافه کردن گازهای گلخانه‌ای بیشتری خواهد افتاد. و در نهایت، ما میتوانیم نامتعادلی انرژی زمین را خیلی دقیق و در نهایت با اندازه گیری مقدار گرمای منابع حرارتی زمین، اندازه گیری کنیم.
عظیم ترین منبع زمین، یعنی اقیانوس، جایی بود که کمترین اندازه‌گیری‌ها در آنجا انجام شده بود، تا اینکه بیشتر از 
۳۰۰۰ آرگو شناور( سیستم مشاهده و اندازه‌گیری تغییرات آب و هوایی اقیانوسها) در سراسر اقیانوسهای جهان توزیع شدند. این شناورها نشان میدهند که نیمه بالای اقیانوسها به میزان قابل توجی در حال جذب کردن گرما هستند. اعماق اقیانوسها نیز در حال جذب گرما با میزان کمتری هستند وانرژی(گرما) باعث ذوب شدن شبکه یخ های اطراف سیاره [زمین] میشوند. و خشکی ها، نیز دراعماق ده‌ها متری، در حال گرم شدن هستند.
در حال حاضر، عدم تعادل کل انرژی حدود شش دهم وات در هر متر مربع است. شاید این به نظر خیلی زیاد نیاد، اما هنگامی که آنرا برای کل زمین محاسبه کنیم، مقدار خیلی زیادی است، حدود بیست برابر بیشتر از کل انرژی است که توسط انسانها استفاده میشود. چیزی معادل با انفجار ۴۰۰,۰۰۰ بمب اتمی هیروشیما در هر روز است. این مقداریست که هر روز زمین انرژی اضافی دریافت میکند. با این عدم تعادل، اگر بخواهیم آب و هوا را تثبیت کنیم، بدین معنی است که باید گاز دی اکسید کربن را از ۳۹۱ عدد در هر میلیون، به ۳۵۰ عدد در هر میلیون کاهش دهیم. این تغییری است که برای جایگزین کردن تعادل انرژی و جلوگیری کردن از گرم شدن بیشتر، لازم است.     
منکران تغییرات آب و هوا بر این باورند که خورشید علت اصلی تغییرات آب و هوایی است. اما 'عدم تعادل انرژی' در پایین ترین سطح تابش خورشیدی اندازه گیری شده است(یعنی زمانیکه انرژی خورشیدی دریافتی توسط زمین،‌ در کمترین مقدار خود بوده). در عین حال، انرژی وارده، از انرژی خارج شده (از زمین) بیشتر بوده است. و این نشان میدهد که تاثیر گازهای گلخانه ای که عمدتا از سوزاندن سوخت های فسیلی بوجود می آیند از اثر خورشید بر آب و هوا(بسیار بسیار) بیشتر است!... 

حالا به تاریخ آب و هوای زمین توجه کنید. این منحنی دمای کره زمین ودی اکسید کربن اتمسفر وسطح آب دریاها هستند که از اعماق اقیانوسها و یخ های قطب جنوب بدست آمده است، از رسوبات اقیانوسها و دانه های برفی که بیش از۸۰۰,۰۰۰ سال ، سال به سال بر روی هم انباشته و ضخامتی به طول دو مایل از لایه یخ را تشکیل داده است. همانطور که می بینید، همبستگی و رابطه ای بین دی اکسید کربن و سطح آب دریاها وجود دارد. بررسیهای دقیق نشان میدهد که تغییرات دما به میزان بسیار اندکی منجر به تغییرات دی اکسید کربن در طول چند قرن میشود. منکران تغییرات آب و هوا علاقمند به استفاده از این حقیقت برای فریب و حقه زدن به مردم هستند با گفتن اینکه" نگاه کنید، دما عامل تغییر دی اکسید کربن است، نه بالعکس آن." اما این وقفه دقیقا همان چیزیست که انتظار میرود.        
تغییرات کوچک در مدار زمین که بیش از ده ها تا صدها هزاران سال رخ می دهد ، توزیع نور خورشید بر روی زمین را دگرگون میکند. هنگامی که نور خورشید در بلندیهای عرضهای جغرافیایی در تابستان بیشتر است، لایه‌های یخ آب میشوند. کوچک شدن لایه یخ ، سیاره ما را تاریکتر میکند، بنابر این ( زمین ) نور خورشید بیشتری را جذب کرده و گرمتر میشود. یک اقیانوس گرم دی اکسید کربن آزاد میکند، دقیقا مثل کاری که یک کوکاکولای گرم میکند. و دی اکسید کربن بیشتر عامل گرمای بیشتر میشود. بنابر این دی اکسید کربن، متان و لایه‌های یخ بازخوردهایی بودند که تغییرات دمای جهانی را تقویت میکنند و باعث میشوند که این نوسانات آب و هوایی قدیمی، عظیم شوند، حتی اگر این تغییرات آب وهوایی با نیرویی بسیار ضعیف، آغاز شوند. مهمترین نکته این است که این بازخورد های تقویت کننده مشابه امروز رخ میدهند. فیزیک تغییر نمیکند. همانطور که زمین گرم میشود به دلیل دی اکسید کربن اضافی که ما به اتمسفر وارد میکنیم، و یخها ذوب خواهند شد، و دی اکسید کربن و متان توسط گرم شدن اقیانوسها آزاد خواهد شد و زمینهای منجمد ذوب خواهند شد. در حالی که ما دقیقا نمیتوانیم بگوید با چه سرعتی بازخورد این تقویت کنندگان رخ خواهد داد، این قطعیست که این اتفاق رخ خواهد داد، مگر اینکه ما گرم شدن زمین را متوقف کنیم. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بازخوردها از قبل شروع شده اند. اندازه‌گیری‌های دقیقی که توسط ماهواره گرانشی 
GRACE انجام شده، نشان میدهند که گرینلند و قطب جنوب در حال از دست دادن چندصد متر مربع از توده‌های یخ در هر سال هستند. و از ۹ سال پیش که اندازه گیری شروع شده سرعت آن شتاب گرفته است. همچنین متان شروع به فرار از پرمافرست(لایه یخی روی زمین) کرده... ما تا چه اندازه می توانیم  انتظار بالا آمدن سطح آب دریاها را داشته باشیم؟          
در آخرین مرتبه که میزان دی اکسید کربن 
۳۹۰ واحد در میلیون بود، و با توجه به سایر مقادیر امروزی سطح آب دریاها لااقل ۱۵ متر یا ۵۰ فیت بالاتر خواهد آمد. جایی که شما نشسته اید زیر آب فرو خواهد رفت. بیشتر تخمین ها میگویند که در این قرن، ما حداقل یک متر (بالا آمدن سطح آب) را خواهیم داشت. و گمان کنم که اگر ما به سوزاندن سوخت فسیلی را ادامه دهیم، این مقدار در این قرن یا زمان کمی بعد از آن بیشتر خواهد بود، حتی شاید پنج متر که ۱۸ فیت است.
نکته مهم این است که ما فرایندی را شروع کرده ایم که خارج از کنترل انسان است.!
لایه های یخ برا ی قرن ها متلاشی شدن را ادامه میدهند. ساحل دریا ناپایدار خواهد بود. حتی نمیتوان به پی آمدهای اقتصادی آن فکر کرد. صدها مورد مانند خسارتهای نیواُرلند(اشاره به طوفان مهیب سال 2012 درنیواورلئان آمریکا) در سراسر جهان به وقوع خواهد پیوست. اگر انکار کردن تغییرات آب و هوایی ادامه پیدا کند، چیزی که قابل سرزنش میشود نابودی موجودات است. پروانه‌های مونارک میتوانند جزو ۲۰ تا ۵۰ درصد از همه موجوداتی باشند که هیات تخمین تغییرات آب و هوایی پیش بینی کرده که تا آخر این قرن منقرض خواهند شد اگر ما به روش قدیمی استفاده از سوخت فسیلی ادامه دهیم.           
گرم شدن زمین همین الان نیز به شکلی کاملاً محسوس بر [زندگی] مردم اثر گذاشته است :      
سال گذشته موج گرما و خشکسالی در تگزاس، اوکلاهوما و مکزیک بود. یک سال قبل تر در مسکو و سال 
۲۰۰۳ در اروپا، همه آن اتفاقات استثنایی بودند. بیش از سه برابر انحراف ازاستاندارد، خارج از حد نرمال و هنجار بود. پنجاه سال پیش، این نوع ناهنجاری ها تنها دو تا سه دهم درصد از سطح زمین را در بر میگرفت. در سالهای اخیر، به دلیل گرم شدن زمین ، این ناهنجاریها حدود ده درصد را پوشش میدهند--- یک افزایش معادل ۲۵ تا ۵۰ برابر. خُب ما میتوانیم با درجه بالایی از اطمینان بگویم که موج گرما در تگزاس و مسکو طبیعی نبود؛  
گرم شدن زمین باعث اینها بود. اگرگرم شدن زمین ادامه پیدا کند، یکی از تاثیرهای مهم آن، بر روی زمین‌های کاشت غله که محل تامین نان کشور ما و جهان هستند، در میانه غربی و گریت پلین( سرزمینی مسطح و محل کشت غله در آمریکا) خواهد بود،جایی که انتظار میرود در طول تنها چند دهه در معرض خشکسالی شدیدی بدتر از داستبول (خشکسالی شدید در دهه  1930 کانادا و آمریکا) قرار بگیرند، چنانچه ما اجازه دهیم که گرم شدن زمین ادامه یابد.
(کافی است شما انسانی باشید با میانگین سنی بین 50 تا 70 سال، به شکل کاملاً واضح اثر تغییرات آب و هوائی در زمین را مشاهده نموده اید و این روند نامتعارف را با گوشت و خون وپوست و سایر حواس پنج گانه خود احساس نموده اید. درحالیکه اگر بررسی کنید خواهید دید که در هیچ دوره ای از دوران حیات بشرچنین روند پرشتابی از تغییرات وجود نداشته و هیچ نسلی از انسانها چنین تراژدی را شاهد نبوده اند. تغییراتی که می بایست در شرایط طبیعی و متعارف در طی 1000 سال و تدریجاً رخ دهند در طی حداکثر 2 قرن بوقوع پیوسته است!!!)    
چگونه من برای تلاش به برقراری ارتباط عمیق تر و عمیق تر کشیده شدم، در 
۱۰ کشور سخنرانی کردم ، دستگیر شدم ، زمان تعطیلاتی را که طی سی سال روی هم جمع کرده بودم را صرف کردم؟ نوه های بیشتری در این مسیر به من کمک کردند. جک پسر بسیارمثبت و علاقمندی است. در سن دو سال و نیمگی او فکر میکند که میتواند از خواهر دو روز و نیمه خود محافظت کند.این غیر اخلاقی خواهد بود که این افراد جوان را با سیستم آب و هوایی به هم ریخته خارج از کنترل ترک کنیم (یعنی بمیرم و به زیر خاک برویم درحالیکه نسل بعد را با یک برهوت و انبوهی از مشکلات متعدد برروی زمین تنها گذاشته ایم).         
اکنون تراژدی تغییرات آب و هوایی چیزیست که ما میتوانیم آن را با روش ساده و صادقانه حل کنیم، با افزایش تدریجی هزینه کربن از شرکتهای سوخت فسیلی و توزیع صد در صد الکتریسیته در هر ماه برای همه شهروندان قانونی بر اساس سرانه بدون اینکه دولت یک سنت آن را بردارد. بیشتر مردم نسبت به افزایش قیمتی که میپردازند سود ماهیانه بیشتری دریافت خواهند کرد. این هزینه و سود اقتصاد و نوآوری را برخواهد انگیخت و میلونها شغل ایجاد خواهد کرد. این شرط اصلی برای حرکت سریع ما به سوی یک انرژی پاک در آینده است.      
چند تن از اقتصاد دانان ارشد برای نوشتن این پیشنهاد همکاری کردند.       
جیم دی پسو از جمهوریخواهان برای حفاظت از محیط زیست آن را بدین ترتیب توصیف میکند:

" شفاف، مبتنی بر بازار. دولت را بزرگ نمیکند. تصمیم انرژی را به انتخاب شخصی واگذار میکند. به نظر طرح محتاطانه ای برای آب و هواست." اما دولت ما به جای اینکه هزینه صعودی ای رو برای منتشر کردن کربن قرار بده-- که از این راه سوخت فسیلی هزینه واقعی ای رو که داره برای جامعه بوجود میاره پرداخت کنه، به جای آن با کمک هزینه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلاری در سرتاسر جهان، به جامعه فشار می آورد(فی الواقع جامعه رو تشویق میکنه) که از سوخت فسیلی استفاده کنند، بنابراین با تشویق استخراج همه سوخت های فسیلی -- قله کوه ها برداشته میشوند، چاه های عمیق حفر میشوند، روی سطح زمین شکاف بوجود می آید، قله کوه ها برداشته میشوند، چاه های عمیق حفر میشوند، روی سطح زمین شکاف بوجود می آید، (شن های نفتی، لایه های نفتی، و حفاری عمیق در اقیانوسها میشود.واگر روند کار، به همین شکل ادامه پیدا کند، مطمئنا باعث میشود که ما از حد نهایی فراتر رویم که منجر به از بین رفتن لایه های یخی خواهد شد و از کنترل خارج شدن شرایط برای نسل های آینده را شتاب خواهد داد. بخش زیادی از موجودات زنده منقرض خواهند شد. افزایش شدت خشکسالی و سیل به شدت بر روی مناطق تولید غله در جهان تاثیر خواهند گذاشت، که عامل قحطی گسترده و زوال اقتصاد خواهند شد.

فرض کنید که یک جرم فضایی در مسیر برخورد با زمین قرار گرفته است. این دقیقاً معادل همان چیزیست که ما اینک با آن مواجه هستیم. با این حال، ما دودل هستیم وهیچ کاری نمیکنیم و هنوز تردید داریم که آیا اون جرم فضایی رو منحرف کنیم یا نه؟
و هرچند که بیشتر صبر کنیم(یا فی الواقع تاخیر و تعلل به خرج دهیم)، منحرف کردن اون سخت تر و پر هزینه تر میشه.اگر ما کار رو از سال 2005 شروع کرده بودیم، برای بازگرداندن تعادل انرژی سیاره زمین در قرن حاضر، لازم بود که میزان انتشار رو سالی سه درصد کاهش بدیم. اگر سال آینده شروع کنیم این شش درصد در سال است. اگر ما تا ده سال صبر کنیم، این ۱۵ درصد در سال است--- به شدت مشکل و پر هزینه خواهد بود، و شاید غیر ممکن باشد. اما ما حتی هنوز شروع هم نکردیم.     
خُب حالا شما نیز آنچه را که من میدانم(چیزی که مرا وادار کرد تا زنگ خطر را به صدا درآورم) را، میدانید. واضحه که من این پیام رو در سرتاسر جهان پخش نکردم. این موضوع علمی روشنی است. من به کمک شما برای هرچه موثرتر کردن ارتباط( با مردم) و فوریت و اهمیت شرایط حاضر و راه حل های آن، نیاز دارم.    
ما به فرزندان مان و فرزندان فرزندانمان مدیون وبدهکار خواهیم بود .        
سپاسگزارم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

4- دلایل حذف حضرت حاج قاسم سلیمانی

تحریم بین المللی جام جهانی فوتبال 2022 قطر –

آیا زمین نابود خواهد شد!؟ - ( قسمت 2)